جالب بود یه جورایی یه شباهتی به فیلم رانند تاکسی یا روزی روزگاری در غرب داشت شاید خندهدار باشه چون سه تا فیلم با سه سبک مختلفاند ولی حسی که بهت میداد می تونه یه شباهتهایی داشته باشه اینکه از فیلم خوشت نیاد ولی مجبور بشی نگاش کنی تا تهش هم میشینی میبینی حتی اگه سه ساعت طول بکشه.
فرقش با بقیهی فیلمهای عاشقانه این بود که خوب کارگردانی شده بود (البته هنر نویسنده رو نمیشه نادیده گرفت) و دیالوگهای قوی داشت، اینکه دو نفر که همدیگه رو نمیشناسن تو یه روز از کجا به کجا برسن تا حدی که جدا شدن براشون سخت باشه اینقدر سخت که لحظههای آخر تصمیم بگیرن دوباره همدیگه رو ببینن و این موضوع باعث بشه خیلی راحت راهشون رو بگیرن برن، این یه حس خوب داره.
به هرکسی نمیشه توصیه کرد دیدنش رو.
سلام
مرسی که سر زدین
منو با اسم وبم لینک کنید.
من با چه اسمی لینکتون کنم؟
مرسی
لینک شدین
منو با اسم «نظرات من درباره بعضی چیزها» لینک کنید
ممنونم
سلام
وبلاگ جدید مبارک، از اینکه به ما سر زدی ممنون
با تبادل لینک موافقم فقط بهم خبر بده با چه نامی لینکتون کنم. موفق باشی
سلام
ممنونم
منو با عنوان «نظرات من درباره بعضی چیزها» لینک کنید
انسان م ارزوست تو بودی؟
من انسان بودم آرزوشو از کجا آوردی نمیدونم
ممنونم
منو با عنوان «نظرات من درباره بعضی چیزها» لینک کنید
slm are hatman
faqat u in wbo link kon mrc
سلام
ممنونم
منو با عنوان «نظرات من درباره بعضی چیزها» لینک کنید
لینک شدید