این عکس را دوست دارم، زیباست.
مرداد که می شود دلم میگیرد، انگار همهی بدیهای زندگی را جلوی چَشمم میبینم نمیدانم چرا شاید بخاطر این است که مرداد من را به این دنیا معرفی کرد. هیچ وقت از تولد یا هر جشن دیگری خوشم نیامده از جشنهایی که در آن تملق بسیار است و خرج بیشتر از آن، شاید این هم بخاطر این است که طعم خوشیهایی را که دیگران میدانند و چشیده اند را من نچشیدهام. یادم میآید در عروسی یکی از اقوام من بیرون از سالن رقص در تنهایی بغض داشتم و گریهی زورکی هم میکردم. وقتی احساست انسانی به وسط میآیند مادرم میگوید: "قلبت از سنگ است."، هیچکس نمیداند در این ذهن به ظاهر خوش و از دنیا بیخبر چه میگذرد و دنیا را چگونه میبیند و آیندهاش را چه پیشبینی میکند.
بیکاری، گرمای تعطیلکننده، تعطیلی دانشگاه هم کار را برای من سختتر میکند. حس کتاب خواندن هم که همیشه نیست، وقتی هم حسش هست کتاب مورد نظر گیر نمیآید.
گرما را دوست دارم فصل مورد علاقهی من است نمی دانم چرا مردم از گرما گریزانند - اهواز - شنبه 4/5/93 ساعت 1:17
پس با این حساب، تولدت مبارک



براتون آرزوی سلامتی، موفقیت، شادمانی و عاقبت بخیری می کنم
عید فطر پیشاپیش مبارک
ممنون